منه نوعی هرچقدرم خار باشم بنده ی خدایی هستم که خودش خلقم کرده.......
من اگه کورم ، کرم و هزارتا عیب و ایراد دیگه دارم ، عشقش کشیده اینجوری درستم کنه......اون اگه بخواد منو تو دل هرکسی که صلاح بدونه عزیز میکنه......و همینطور اگه بخواد منو از چشم همه میندازه.......اون اگه بخواد نشدنی ترین کارها رو هم شدنی میکنه......اگه نخواد نمیذاره یه پیچ و مهره رو به هم پیچ کنی.......صلاح میدونه......
مگه دنیا به زور بازوی تو داره میچرخه که هی منم منم میکنی؟؟؟؟ زور بازوتو به من نشون میدی؟؟؟ آهان سن بالاتو به رخ من میکشی؟؟؟؟ باو هیچکس از این چیزا خیر ندیده...........
اونی که اون بالا نشسته و نظاره گر کارای ماست، همه چیو از قبل طراحی کرده......تو بیخود لاف نزن.....
خدا حرکتات خیلی سنگینه......تو مری گیر کرده........
خدااااااااااااااااااااا.........ازعمق وجودم صدات میکنم.......کاری ندارم باهات........فقط سردرگم برنامه ریزیتم.....
اینجاست که میگن "الله اکبر"......
حالا یه سوال دارم ازت........واسه کی نگه داشتیش؟؟؟؟؟؟؟
از اول تمایل نداشتم.......یادته؟؟؟.....نه ، جونه زینب یادته؟؟؟....... خداییش خیال همه رو راحت کردی......بدجور چاکرتم.....اما من هنوزم در انتظار آینده ش هستم......میخوام ببینم کی لیاقت طرف مقابلشو نداشت....
اما گناه داشتن ، چرا لقمه رو دور سرشون چرخوندی و مغز یه سری ها رو به یه جایی فرستادی؟؟؟ چون میخوام رو مساله ریز بشم واسم خیلی مهم شده که منظور از این حرکت یعنی چی؟؟؟
وای که اگه شاخ در آوردن حقیقت داشت من الان چن تا درآورده بودم.......
الان میدونی چی میچسبه؟؟؟؟ سرتو بذاری رو مهر بگی خدا جووون دمت گرم.....مثله همیشه هوامو داشتی......تو اگه صلاح ندونی ما راضی نیستیم نفس بکشیم............
نظرات شما عزیزان:
|